باقیمانده، پسمانده، بقیه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He ate his sandwich and saved the rest for later.
ساندویچش را خورد و باقیماندهاش را برای بعد نگه داشت.
They divided the cake, and she took the rest home with her.
آنها کیک را تقسیم کردند و او بقیه را با خود به خانه برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «the rest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/the-rest