فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Their

ðər ðə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

determiner A1

مال آن‌ها، مال ایشان، خودشان، آن‌ها

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Did everybody finish their dinner?

آیا همه شام خود را تمام کردند؟

Their defeat was total.

شکست آنان کامل بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

their book

کتاب آن‌ها

their being seen

دیده شدن آن‌ها

determiner B1

برای اشاره به شخصی که جنسیتش مشخص نیست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Each employee should bring their ID card to the meeting.

هر کارمند باید کارت شناسایی خود را به جلسه بیاورد.

The doctor asked the patient about their symptoms.

پزشک از بیمار در مورد علائم او سوال کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The teacher asked the student to hand in their homework.

معلم از دانش‌آموز خواست که تکالیف خود را تحویل دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد their

  1. adjective his, her, or its:
    Synonyms:
    theirs of them belonging to them belonging to others

ارجاع به لغت their

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «their» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/their

لغات نزدیک their

پیشنهاد بهبود معانی