هر چیزی بار اولی دارد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When she decided to travel alone, she felt fear, but deep down, she knew there is a first time for everything.
وقتی تصمیم گرفت بهتنهایی سفر کند، احساس ترس کرد، اما در اعماق وجودش میدانست هر چیزی بار اولی دارد.
I thought I'd never experience a flat tire, but there is a first time for everything.
فکر میکردم که هرگز پنچری چرخ را تجربه نمیکنم، اما هر چیزی بار اولی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «there is a first time for everything» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/there-is-a-first-time-for-everything