معنی therein به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌðerˈɪn ðeərˈɪn

معنی و نمونه‌جمله

adverb

در آن، در آنجا، از آن بابت، از آن حیث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the box and the money found therein

- صندوقچه و پول‌هایی که در آن پیدا شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد therein

adverb (formal) in or into that thing or place

Synonyms: in this, in-that
adjective

Synonyms: inside, inward, internally

ارجاع به لغت therein

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «therein» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/therein

لغات نزدیک therein

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return