موسیقی میزاننما، کسر میزان
Can you identify the time signature of this jazz piece by just listening to it?
آیا میتوانید تنها با گوش دادن به آن، میزاننمای این قطعهی جاز را تشخیص دهید؟
The conductor adjusted the tempo to match the time signature written on the sheet music.
رهبر ارکستر سرعت را طوری تنظیم کرد که با کسر میزان نوشتهشده روی نت موسیقی مطابقت داشته باشد.
مهر زمانی (امضای دیجیتالی یا چاپی که شامل تاریخ و زمان میباشد.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Can you please provide me with the time signature of the meeting?
لطفاً مهر زمانی جلسه را به من میدهید؟
The time signature is crucial evidence in determining the timeline of the crime.
مهر زمانی شواهد مهمی در تعیین جدول زمانی جرم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «time signature» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/time-signature