با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Time Signature

ˈtaɪmˈsɪɡnətʃər ˈtaɪmˈsɪɡnətʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی میزان‌نما، کسر میزان
- Can you identify the time signature of this jazz piece by just listening to it?
- آیا می‌توانید تنها با گوش دادن به آن، میزان‌نمای این قطعه‌ی جاز را تشخیص دهید؟
- The conductor adjusted the tempo to match the time signature written on the sheet music.
- رهبر ارکستر سرعت را طوری تنظیم کرد که با کسر میزان نوشته‌شده روی نت موسیقی مطابقت داشته باشد.
noun countable
مهر زمانی (امضای دیجیتالی یا چاپی که شامل تاریخ و زمان می‌باشد.)
- Can you please provide me with the time signature of the meeting?
- لطفاً مهر زمانی جلسه را به من می‌دهید؟
- The time signature is crucial evidence in determining the timeline of the crime.
- مهر زمانی شواهد مهمی در تعیین جدول زمانی جرم است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد time signature

  1. noun musical notation
    Synonyms: key signature, measure signature, metered time

ارجاع به لغت time signature

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «time signature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/time-signature

لغات نزدیک time signature

پیشنهاد بهبود معانی