معنی tome به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

toʊm təʊm

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کتاب قطور، کتاب چندجلدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Each chapter of the tome was more fascinating than the last.

- هر فصل از کتاب چندجلدی جذاب‌تر از فصل قبل بود.

- The tome contained knowledge that had been lost for centuries.

- این کتاب قطور حاوی علمی بود که قرن‌ها گم شده بود.

noun countable uncountable

جلد (از کتابی چندجلدی)

- He spent hours lost in the pages of a thick tome.

- او ساعت‌ها را در لابه‌لای صفحه‌های ضخیم جلدی از کتاب سپری کرد.

- Each tome in the library held secrets of the past.

- هر جلد در کتابخانه اسرار گذشته را در خود جای داده است.

suffix

قسمت، بخش

- The scientist studied the latest findings on myotome development.

- این دانشمند آخرین یافته‌ها در مورد توسعه‌ی میوتوم (بخشی از عضلات) را مورد مطالعه قرار داد.

- Each segment of the vertebral column is called a sclerotome.

- هر بخش از ستون مهره‌ها اسکلروتوم نامیده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tome

noun large, scholarly book

Synonyms:

classic great work magnum opus novel opus publication reference book schoolbook textbook title tradebook volume work writing

ارجاع به لغت tome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tome

لغات نزدیک tome

- tomcat
- tomcod
- tome
- tomentose
- tomentulose

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!