فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Top Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    رسیدن (به بالاترین سطح یا قیمت یا مقدار ممکن)، به حد غایی رسیدن، به حد نهایی رسیدن
    • - The temperature is expected to top out at 90 degrees today.
    • - انتظار می‌رود امروز دمای هوا به 90 درجه برسد.
    • - I've been working hard to top out my savings account before my vacation next month.
    • - سخت کار کرده‌ام که قبل از تعطیلات ماه آینده‌ام حساب پس‌اندازم را به بالاترین حد ممکن برسانم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت top out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «top out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/top-out

لغات نزدیک top out

پیشنهاد بهبود معانی