سوت قطار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The distant train whistle reminded her of childhood adventures.
سوت قطار او را به یاد ماجراجوییهای کودکیاش انداخت.
He stood by the tracks, waiting for the train whistle to sound.
او کنار ریلها ایستاده بود و منتظر بود تا سوت قطار به صدا درآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «train whistle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/train-whistle