امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Train Whistle

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun
سوت قطار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The distant train whistle reminded her of childhood adventures.
- سوت قطار او را به یاد ماجراجویی‌های کودکی‌اش انداخت.
- He stood by the tracks, waiting for the train whistle to sound.
- او کنار ریل‌ها ایستاده بود و منتظر بود تا سوت قطار به صدا درآید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد train whistle

  1. noun a loud sound-making device used on trains to signal their presence, warn of impending movement, or communicate with other trains and personnel

ارجاع به لغت train whistle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «train whistle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/train-whistle

لغات نزدیک train whistle

پیشنهاد بهبود معانی