شکل نوشتاری دیگر این لغت: transformational
متحول کننده، دگرگونکننده، تحولآفرین، تحولآمیز، تغییردهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The book offered readers a transformative journey of self-discovery and growth.
این کتاب به خوانندگان سفری تحولآفرین از خودیابی و رشد ارائه کرد.
The artist's work had a transformative impact on how people viewed the world.
آثار این هنرمند تأثیر متحولکنندهای بر نحوهی نگرش مردم به جهان داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transformative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transformative