آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ شهریور ۱۴۰۴

    Transformative

    ˈtrænsfɔrmeɪtɪv trænsˈfɔːmətɪv

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: transformational

    معنی transformative | جمله با transformative

    adjective

    متحول کننده، دگرگون‌کننده، تحول‌آفرین، تحول‌آمیز، تغییردهنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The book offered readers a transformative journey of self-discovery and growth.

    این کتاب به خوانندگان سفری تحول‌آفرین از خودیابی و رشد ارائه کرد.

    The artist's work had a transformative impact on how people viewed the world.

    آثار این هنرمند تأثیر متحول‌کننده‌ای بر نحوه‌ی نگرش مردم به جهان داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج transformative

    معنی transformative به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «transformative» در زبان فارسی به «متحول‌کننده»،«تحول‌آفرین» یا «دگرگون‌کننده» ترجمه می‌شود.

    «transformative» صفتی است که به چیزی اشاره دارد که توانایی ایجاد تغییرات بنیادین، عمیق و مثبت در افراد، سیستم‌ها، افکار یا شرایط را دارد. این واژه معمولاً برای توصیف تجارب، فرآیندها، آموزش‌ها یا فناوری‌هایی به کار می‌رود که نه تنها تغییر ظاهری ایجاد می‌کنند، بلکه ساختار، عملکرد یا دیدگاه را به شکل اساسی دگرگون می‌سازند. برای مثال، جمله‌ی «Education can be transformative, shaping the way people think and act» به معنای «آموزش می‌تواند تحول‌آفرین باشد و شکل تفکر و رفتار افراد را تغییر دهد» نشان می‌دهد که تجربه‌ی یادگیری عمیق می‌تواند اثرات پایدار و گسترده‌ای بر زندگی افراد داشته باشد.

    از منظر روان‌شناسی و توسعه فردی، «transformative» به تجاربی اشاره دارد که باعث رشد شخصی، افزایش خودآگاهی و تغییر نگرش‌ها می‌شوند. این نوع تغییرات معمولاً پایدار و عمیق هستند و به فرد کمک می‌کنند تا توانایی‌های جدیدی کشف کرده و رفتارهای بهتری در زندگی اتخاذ کند. تجربه‌های «transformative» اغلب با احساس رضایت، انگیزه و امید به آینده همراه هستند و می‌توانند مسیر زندگی فرد را به شکل مثبت و ملموس تغییر دهند.

    در متون ادبی، آموزشی و فلسفی، «transformative» برای توصیف فرآیندهایی به کار می‌رود که موجب تغییر نگرش‌ها، افکار یا جامعه می‌شوند. نویسندگان و سخنرانان از این صفت برای القای حس رشد، تحول و دگرگونی استفاده می‌کنند و مخاطب را ترغیب می‌نمایند که به تجربه‌های تازه و یادگیری‌های عمیق روی بیاورد. این کاربرد باعث می‌شود واژه علاوه بر معنای واقعی، بار معنایی انگیزشی و الهام‌بخش نیز پیدا کند.

    در محیط‌های حرفه‌ای و فناوری، «transformative» برای توصیف نوآوری‌ها، استراتژی‌ها و فناوری‌هایی به کار می‌رود که روش کار، تولید یا تعاملات انسانی را به شکل بنیادین تغییر می‌دهند. شرکت‌ها و سازمان‌ها از این مفهوم برای بیان اثرات مثبت پروژه‌ها، محصولات یا خدمات خود استفاده می‌کنند و نشان می‌دهند که این تغییرات توانایی بهبود کارایی، کیفیت و تجربه مشتری را دارند.

    «transformative» واژه‌ای است که توانایی توصیف تغییرات بنیادین، تحول‌آفرین و اثرگذار را دارد. یادگیری و استفاده صحیح از این صفت به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا مفاهیم رشد، تغییر مثبت و نوآوری را به شکل دقیق، طبیعی و تصویری بیان کنند و جملات خود را هم از نظر معنایی و هم از نظر انگیزشی غنی‌تر بسازند.

    ارجاع به لغت transformative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «transformative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transformative

    لغات نزدیک transformative

    • - transformation
    • - transformational (generative) grammar
    • - transformative
    • - transformer
    • - transfusable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.