فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Transponder

trænˈspɑːndər trænˈspɒndə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

برق ترانسپوندر، ترابری‌کننده (یک دستگاه الکترونیکی است که هنگام دریافت سیگنال بازجو بر روی موج رادیویی، پاسخ تولید می‌کند.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Satellites use a transponder to relay signals back to Earth.

ماهواره‌ها از یک ترانسپوندر برای انتقال سیگنال‌ها به زمین استفاده می‌کنند.

The security system relies on a transponder to grant access to the building.

سیستم امنیتی به یک ترابری‌کننده برای دسترسی به ساختمان متکی است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت transponder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transponder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transponder

لغات نزدیک transponder

پیشنهاد بهبود معانی