با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unbolted

American: ʌnˈboʊltɪd British: ʌnˈbəʊltɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    unbolts
  • وجه وصفی حال:

    unbolting

معنی‌ها

adjective
(چفت در) باز، گشوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
(آرد) سرند نشده، سبوس دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbolted

  1. adjective Not firmly fastened or secured
    Synonyms: unbarred, unlatched, unlocked, unsecured

ارجاع به لغت unbolted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbolted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbolted

لغات نزدیک unbolted

پیشنهاد بهبود معانی