فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unbolted

American: ʌnˈboʊltɪd British: ʌnˈbəʊltɪd

سوم‌شخص مفرد:

unbolts

وجه وصفی حال:

unbolting

معنی‌ها

adjective

(چفت در) باز، گشوده

adjective

(آرد) سرند نشده، سبوس دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbolted

  1. adjective not firmly fastened or secured
    Synonyms:
    unlocked unsecured unlatched unbarred

ارجاع به لغت unbolted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbolted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unbolted

لغات نزدیک unbolted

پیشنهاد بهبود معانی