وجه وصفی حال:
underlyingدر زیر چیزی لایه قرار دادن، لایه زیرین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The leather is underlaid with felt.
زیر آن چرم نمد قرار دادهاند.
Iron pillars underlay the roof.
ستونهای آهنی از زیر سقف را نگه میدارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underlay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underlay