انگلیسی بریتانیایی دانشگاه (university)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She graduated from uni.
از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
I am excited to start uni next fall.
برای شروع دانشگاه در پاییز آتی هیجانزده هستم.
یک، تک (-uni)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The unicycle is a vehicle that requires great balance to ride.
یکچرخه وسیلهی نقلیهای است که راندن آن به تعادل بالایی نیاز دارد.
The unicorn is a mythical creature often depicted as a horse with a single horn on its forehead.
تکشاخ موجودی افسانهای است که اغلب به صورت اسبی با یک شاخ روی روی پیشانیاش به تصویر کشیده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uni» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uni