Vascular

ˈvæskjələr ˈvæskjələ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more vascular
  • صفت عالی:

    most vascular

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پزشکی کالبدشناسی عروقی، رگی، مربوط به رگ، مربوط به عروق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The MRI showed a tumor growing in the patient's vascular tissue.
- MRI نشان داد که یک تومور در بافت عروقی بیمار در حال رشد است.
- Regular exercise can help improve vascular health and reduce the risk of heart disease.
- ورزش منظم می‌تواند به بهبود سلامت عروق و کاهش خطر بیماری قلبی کمک کند.
adjective
گیاه‌شناسی آوندی
- Ferns and flowering plants are examples of vascular plants.
- سرخس و گیاهان گلدار نمونه‌هایی از گیاهان آوندی هستند.
- Vascular plants have tissues that transport water and nutrients throughout the plant.
- گیاهان آوندی بافت‌هایی دارند که آب و مواد مغذی را در سرتاسر گیاه انتقال می‌دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vascular

  1. adjective Of or relating to or having vessels that conduct and circulate fluids
    Antonyms: avascular

ارجاع به لغت vascular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vascular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vascular

لغات نزدیک vascular

پیشنهاد بهبود معانی