فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vascular

ˈvæskjələr ˈvæskjələ

صفت تفضیلی:

more vascular

صفت عالی:

most vascular

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی کالبدشناسی عروقی، رگی، مربوط به رگ، مربوط به عروق

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The MRI showed a tumor growing in the patient's vascular tissue.

MRI نشان داد که یک تومور در بافت عروقی بیمار در حال رشد است.

Regular exercise can help improve vascular health and reduce the risk of heart disease.

ورزش منظم می‌تواند به بهبود سلامت عروق و کاهش خطر بیماری قلبی کمک کند.

adjective

گیاه‌شناسی آوندی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Ferns and flowering plants are examples of vascular plants.

سرخس و گیاهان گلدار نمونه‌هایی از گیاهان آوندی هستند.

Vascular plants have tissues that transport water and nutrients throughout the plant.

گیاهان آوندی بافت‌هایی دارند که آب و مواد مغذی را در سرتاسر گیاه انتقال می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vascular

  1. adjective of or relating to or having vessels that conduct and circulate fluids
    Antonyms:
    avascular

ارجاع به لغت vascular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vascular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vascular

لغات نزدیک vascular

پیشنهاد بهبود معانی