با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vascular

ˈvæskjələr ˈvæskjələ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more vascular
  • صفت عالی:

    most vascular

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    پزشکی کالبدشناسی عروقی، رگی، مربوط به رگ، مربوط به عروق
    • - The MRI showed a tumor growing in the patient's vascular tissue.
    • - MRI نشان داد که یک تومور در بافت عروقی بیمار در حال رشد است.
    • - Regular exercise can help improve vascular health and reduce the risk of heart disease.
    • - ورزش منظم می‌تواند به بهبود سلامت عروق و کاهش خطر بیماری قلبی کمک کند.
  • adjective
    گیاه‌شناسی آوندی
    • - Ferns and flowering plants are examples of vascular plants.
    • - سرخس و گیاهان گلدار نمونه‌هایی از گیاهان آوندی هستند.
    • - Vascular plants have tissues that transport water and nutrients throughout the plant.
    • - گیاهان آوندی بافت‌هایی دارند که آب و مواد مغذی را در سرتاسر گیاه انتقال می‌دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vascular

  1. adjective Of or relating to or having vessels that conduct and circulate fluids
    Antonyms: avascular

ارجاع به لغت vascular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vascular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vascular

لغات نزدیک vascular

پیشنهاد بهبود معانی