امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Walk Down

wɔk daʊn wɔːk daʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(مقدار سم یا چیز بدی را) پایین آوردن، کم کردن، کاهش دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The doctor advised her to walk down the toxins in her system after the incident.
- دکتر به او توصیه کرد که پس‌از این حادثه سموم موجود در سیستم بدنش را پایین بیاورد.
- He was determined to walk down the venom before it spread further.
- او مصمم بود تا زهر را قبل‌از انتشار بیشتر کاهش دهد.
verb - transitive
پیاده رفتن، قدم‌زنان رفتن، قدم زدن، راه رفتن، پیاده‌روی کردن
- He wanted to walk down the city streets to explore the shops.
- او می‌خواست در خیابان‌های شهر قدم بزند تا مغازه‌ها را ببیند.
- She aimed to walk down the entire length of the beach before sunset.
- او قصد داشت تا قبل‌از غروب خورشید در تمام طول ساحل پیاده‌روی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت walk down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «walk down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walk-down

لغات نزدیک walk down

پیشنهاد بهبود معانی