فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Williwaw

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: willywaw

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    آب و هوا باد سرد کوهستانی (که به سوی ساحل می‌وزد)
    • - The locals warned the tourists not to venture too close to the shoreline during the winter months when the williwaws were most frequent and dangerous.
    • - مردم محلی به گردشگران هشدار دادند که در طول ماه‌های زمستان که بادهای سرد کوهستانی بیش‌ترین فراوانی و خطر را دارند، خیلی به خط ساحلی نزدیک نشوند.
    • - The weather forecast warned of strong williwaws along the coast, advising people to stay indoors and avoid travel if possible.
    • - پیش‌بینی هواشناسی درباره‌ی بادهای سرد کوهستانی سهمگین در امتداد ساحل هشدار داد و به مردم توصیه کرد در داخل خانه بمانند و در صورت امکان از سفر خودداری کنند.
  • noun countable
    آب و هوا باد شدید ناگهانی، تندباد ناگهانی
    • - The hikers were warned about the williwaw.
    • - به کوهنوردان در مورد باد شدید ناگهانی هشدار داده شد.
    • - They heard the roar of the approaching willywaw.
    • - صدای باد شدید ناگهانی که نزدیک می‌شد را شنیدند.
  • noun
    هرج‌ومرج، آشوب، بی‌سر‌وسامانی
    • - The company's financial crisis caused a williwaw in the stock market.
    • - بحران مالی این شرکت باعث ایجاد هرج‌ومرج در بازار سهام شد.
    • - The unexpected williwaw led to the cancellation of the concert.
    • - بی‌سر‌وسامانی غیرمنتظره منجر به لغو کنسرت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت williwaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «williwaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/williwaw

لغات نزدیک williwaw

پیشنهاد بهبود معانی