فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Window-shop

ˈwɪndoʊˈʃɑːp ˈwɪndəʊʃɒp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

ویترین‌گردی کردن (دیدن ویترین‌های فروشگاه‌ها بدون مراجعه به داخل آن‌ها برای خرید کردن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They spent the afternoon window-shopping.

بعدازظهر را به ویترین‌گردی گذراندند.

I don't have any plans to purchase anything; I just want to window-shop.

هیچ قصدی برای خرید ندارم؛ تنها می‌خواهم ویترین‌گردی کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت window-shop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «window-shop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/window-shop

لغات نزدیک window-shop

پیشنهاد بهبود معانی