فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Wingman

ˈwɪŋmən ˈwɪŋmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wingmen

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
هم‌پَر، وینگمن (خلبانی که در انتها و کنار خلبان اصلی دسته‌ی هوایی حرکت می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- As a wingman, his primary responsibility was to protect the lead pilot.
- به‌عنوان هم‌پر، مسئولیت اصلی او محافظت از خلبان اصلی بود.
- The wingman's job is not just to follow, but also to anticipate threats.
- وظیفه‌ی وینگمن فقط دنبال کردن نیست، بلکه پیش‌بینی تهدیدها نیز هست.
noun countable
همراه (دوستی که هنگام آشنا شدن با افراد جدید، به شکل‌گیری رابطه کمک می‌کند)
- Having a wingman makes approaching new people much easier.
- داشتن همراه، نزدیک شدن به افراد جدید را بسیار آسان‌تر می‌کند.
- I need a wingman tonight; going solo is too intimidating.
- امشب به همراه نیاز دارم؛ تنها رفتن خیلی ترسناک است.
noun countable
ورزش وینگر، بازیکن کناری (بازیکنی که در ورزش‌های تیمی در کنار زمین بازی می‌کند)
- Our strategy relies on the wingman's speed and agility.
- استراتژی ما متکی به سرعت و چابکی وینگر است.
- The wingman's cross was perfectly timed, leading to a goal.
- سانتر بازیکن کناری کاملاً به‌موقع بود و منجر به گل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wingman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wingman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wingman

لغات نزدیک wingman

پیشنهاد بهبود معانی