آخرین به‌روزرسانی:

Wingman

ˈwɪŋmən ˈwɪŋmən

شکل جمع:

wingmen

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

هم‌پَر، وینگمن (خلبانی که در انتها و کنار خلبان اصلی دسته‌ی هوایی حرکت می‌کند)

As a wingman, his primary responsibility was to protect the lead pilot.

به‌عنوان هم‌پر، مسئولیت اصلی او محافظت از خلبان اصلی بود.

The wingman's job is not just to follow, but also to anticipate threats.

وظیفه‌ی وینگمن فقط دنبال کردن نیست، بلکه پیش‌بینی تهدیدها نیز هست.

noun countable

همراه (دوستی که هنگام آشنا شدن با افراد جدید، به شکل‌گیری رابطه کمک می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Having a wingman makes approaching new people much easier.

داشتن همراه، نزدیک شدن به افراد جدید را بسیار آسان‌تر می‌کند.

I need a wingman tonight; going solo is too intimidating.

امشب به همراه نیاز دارم؛ تنها رفتن خیلی ترسناک است.

noun countable

ورزش وینگر، بازیکن کناری (بازیکنی که در ورزش‌های تیمی در کنار زمین بازی می‌کند)

Our strategy relies on the wingman's speed and agility.

استراتژی ما متکی به سرعت و چابکی وینگر است.

The wingman's cross was perfectly timed, leading to a goal.

سانتر بازیکن کناری کاملاً به‌موقع بود و منجر به گل شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wingman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wingman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wingman

لغات نزدیک wingman

پیشنهاد بهبود معانی