Wishbone

ˈwɪʃboʊn ˈwɪʃbəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
استخوان جناق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- to wish by breaking a wishbone
- جناغ شکستن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wishbone

  1. noun the furcula of a domestic fowl
    Synonyms:
    breastbone clavicle furcula furculum wishing-bone lucky bone merry-thought fourchette pulley bone formation

ارجاع به لغت wishbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wishbone

لغات نزدیک wishbone

پیشنهاد بهبود معانی