فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wishbone

ˈwɪʃboʊn ˈwɪʃbəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    استخوان جناق
    • - to wish by breaking a wishbone
    • - جناغ شکستن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wishbone

  1. noun The furcula of a domestic fowl
    Synonyms: breastbone, clavicle, furculum, wishing-bone, formation, lucky bone, fourchette, pulley bone, furcula, merry-thought

ارجاع به لغت wishbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wishbone

لغات نزدیک wishbone

پیشنهاد بهبود معانی