آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Wishbone

ˈwɪʃboʊn ˈwɪʃbəʊn

معنی wishbone | جمله با wishbone

noun

استخوان جناق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

to wish by breaking a wishbone

جناغ شکستن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wishbone

  1. noun the furcula of a domestic fowl
    Synonyms:
    breastbone clavicle furcula furculum wishing-bone lucky bone merry-thought fourchette pulley bone formation

ارجاع به لغت wishbone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishbone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wishbone

لغات نزدیک wishbone

پیشنهاد بهبود معانی