امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Wordage

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    عبارت، جمله‌بندی، کلمات، واژه‌بندی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wordage

    1. noun Words or the use of words in excess of those needed for clarity or precision
      Synonyms:
      diffuseness diffusion long-windedness pleonasm prolixity redundancy verbiage verboseness verbosity windiness wordiness
    1. noun Choice of words and the way in which they are used
      Synonyms:
      diction parlance phrase phraseology phrasing verbalism wording

    ارجاع به لغت wordage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wordage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wordage

    لغات نزدیک wordage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return