امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Phrasing

    ˈfreɪzɪŋ ˈfreɪzɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      phrased

    • شکل سوم:

      phrased

    • سوم‌شخص مفرد:

      phrases

    • شکل جمع:

      phrasings

    معنی‌ها

    noun
    رجوع شود به: phraseology

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    ترتیب‌بندی قطعات موسیقی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد phrasing

    1. noun Choice of words and the way in which they are used
      Synonyms:
      diction phraseology wording parlance phrase verbalism wordage choice of words verbiage
    1. verb Put into words or an expression
      Synonyms:
      wording formulating articulating voicing terming putting stating couching expressing presenting

    ارجاع به لغت phrasing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «phrasing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phrasing

    لغات نزدیک phrasing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return