با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Xenotransplantation

ˌzinoʊtrænsplænˈteɪʃn ˌzinəʊtrænsplaːnˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پزشکی بیگانه‌پیوندی (پیوند سلول‌ها یا بافت‌ها یا اندام‌های زنده از یک گونه به گونه‌ی دیگر)
    • - Researchers are studying the ethical implications of xenotransplantation before it becomes widely used in medical practice.
    • - محققان در حال مطالعه‌ی پیامدهای اخلاقی بیگانه‌پیوندی پیش از استفاده گسترده از آن در اقدامات پزشکی هستند.
    • - The success of xenotransplantation could potentially solve the shortage of human organs for transplantation.
    • - موفقیت بیگانه‌پیوندی می‌تواند به طور بالقوه کمبود اعضای انسان برای پیوند را برطرف کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد xenotransplantation

  1. noun A surgical procedure in which tissue or whole organs are transfered from one species to another species
    Synonyms: xenotransplant

ارجاع به لغت xenotransplantation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «xenotransplantation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/xenotransplantation

لغات نزدیک xenotransplantation

پیشنهاد بهبود معانی