فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Y

waɪ waɪ

شکل جمع:

y's

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع ys به‌ جای y's استفاده کرد.

Y در معنای دهم مخفف لغت year است.

Y در معنای یازدهم مخفف The Young Men's Christian Association است.

Y در معنای دوازدهم مخفف The Young Women's Christian Association است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

Y,y (بیست‌وپنجمین حرف الفبای انگلیسی)

My favorite color is yellow, which starts with the letter "y."

رنگ محبوب من yellow [زرد] است که با حرف y شروع می‌شود.

The word "yacht" starts with the letter Y.

لغت yacht با حرف Y شروع می‌شود.

noun uncountable

ریاضی ایگرگ (مجهول دوم در جبر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

If x = 4, then what is the value of y?

اگر x = 4 است، مقدار ایگرگ چقدر است؟

The equation can be simplified by replacing y with a known value.

معادله را می‌توان با جایگزینی ایگرگ با مقدار معلوم ساده کرد.

noun

هرچیز به شکل Y

The shadow of the sign cast a Y on the pavement.

سایه‌ی تابلو شکل Y را روی پیاده‌رو انداخت.

She rearranged the Y-shaped cushions on the sofa.

کوسن‌های Y شکل روی مبل را مرتب کرد.

suffix

پر، دارای، خاصیت، ویژگی، حالت (صفت‌ساز)

The clayey soil was perfect for pottery.

خاک رسی برای سفالگری عالی بود.

The muddy trail made it difficult to walk through the forest.

مسیر گل‌آلود راه رفتن در جنگل را دشوار می‌کرد.

suffix

–مانند (صفت‌ساز)

The cozy, homey atmosphere of the cafe made me feel relaxed.

فضای دنج و خانه‌مانند کافه باعث شد احساس آرامش کنم.

homey place

جای مانندخانه (=خانه‌مانند)

suffix

–آلود (صفت‌ساز)

Her teary eyes reflected the sadness she was feeling.

چشمان اشک‌آلود او غم و اندوهی که داشت، منعکس می‌کرد.

The sleepy cat curled up on the windowsill.

گربه‌ی خواب‌آلود روی طاقچه جمع شد.

suffix

–یی (اسم‌ساز)

Beggary is common in urban areas.

گدایی در مناطق شهری رایج است.

The government has implemented programs to address the issue of beggary.

دولت برنامه‌هایی را برای رسیدگی به موضوع گدایی اجرا کرده است.

suffix

–یی (اسم‌ساز) (فعالیت یا محل کسب‌وکار)

I went to the laundry.

به خشک‌شویی رفتم.

The laundry service at the hotel was convenient.

خدمات خشک‌شویی در هتل راحت بود.

suffix

عمل، انجام (اسم‌ساز)

the beggar's entreaty for food

التماس گدا برای غذا

The inquiry into the company's finances revealed discrepancies.

تحقیق در مورد امور مالی شرکت مغایرت‌هایی را نشان داد.

abbreviation

سال

Last y went by so fast.

سال گذشته خیلی سریع گذشت.

The school y is coming to an end.

سال تحصیلی رو به پایان است.

abbreviation noun

انجمن مسیحی مردان جوان (با Y بزرگ)

The Y organized a fundraising event for underprivileged youth.

انجمن مسیحی مردان جوان رویداد جمع‌آوری کمک مالی برای جوانان محروم را ترتیب داد.

The Y provided scholarships for deserving students.

انجمن مسیحی مردان جوان برای دانشجویان شایسته بورسیه‌ی تحصیلی ارائه کرد.

abbreviation noun

انجمن مسیحی زنان جوان (با Y بزرگ)

The Y offers a wide range of programs and activities for young women.

انجمن مسیحی زنان جوان طیف گسترده‌ای از برنامه‌ها و فعالیت‌ها را برای زنان جوان ارائه می‌دهد.

I volunteered at the Y because I believe in their mission to empower young women.

در انجمن مسیحی زنان جوان داوطلب شدم زیرا به مأموریت آن‌ها برای توانمندسازی زنان جوان اعتقاد دارم.

symbol uncountable

شیمی عنصر شیمیایی (Y) ایتریم، عنصر ایتریم (نماد شیمیایی عنصر Yttrium)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

Y is a rare earth metal used in superconductors.

ایتریم یک فلز خاکی کمیاب است که در ابررساناها از آن استفاده می‌شود.

Y is a transition metal with atomic number 39.

ایتریم یک فلز واسطه با عدد اتمی ۳۹ است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد y

  1. noun The 25th letter of the Roman alphabet
    Synonyms:
    wye yttrium atomic number 39

ارجاع به لغت y

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «y» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/y

لغات نزدیک y

پیشنهاد بهبود معانی