با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Y

waɪ waɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    y's

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع ys به‌ جای y's استفاده کرد.

Y در معنای دهم مخفف لغت year است.

Y در معنای یازدهم مخفف The Young Men's Christian Association است.

Y در معنای دوازدهم مخفف The Young Women's Christian Association است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
Y,y (بیست‌وپنجمین حرف الفبای انگلیسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- My favorite color is yellow, which starts with the letter "y."
- رنگ محبوب من yellow [زرد] است که با حرف y شروع می‌شود.
- The word "yacht" starts with the letter Y.
- لغت yacht با حرف Y شروع می‌شود.
noun uncountable
ریاضی ایگرگ (مجهول دوم در جبر)
- If x = 4, then what is the value of y?
- اگر x = 4 است، مقدار ایگرگ چقدر است؟
- The equation can be simplified by replacing y with a known value.
- معادله را می‌توان با جایگزینی ایگرگ با مقدار معلوم ساده کرد.
noun
هرچیز به شکل Y
- The shadow of the sign cast a Y on the pavement.
- سایه‌ی تابلو شکل Y را روی پیاده‌رو انداخت.
- She rearranged the Y-shaped cushions on the sofa.
- کوسن‌های Y شکل روی مبل را مرتب کرد.
suffix
پر، دارای، خاصیت، ویژگی، حالت (صفت‌ساز)
- The clayey soil was perfect for pottery.
- خاک رسی برای سفالگری عالی بود.
- The muddy trail made it difficult to walk through the forest.
- مسیر گل‌آلود راه رفتن در جنگل را دشوار می‌کرد.
suffix
–مانند (صفت‌ساز)
- The cozy, homey atmosphere of the cafe made me feel relaxed.
- فضای دنج و خانه‌مانند کافه باعث شد احساس آرامش کنم.
- homey place
- جای مانندخانه (=خانه‌مانند)
suffix
–آلود (صفت‌ساز)
- Her teary eyes reflected the sadness she was feeling.
- چشمان اشک‌آلود او غم و اندوهی که داشت، منعکس می‌کرد.
- The sleepy cat curled up on the windowsill.
- گربه‌ی خواب‌آلود روی طاقچه جمع شد.
suffix
–یی (اسم‌ساز)
- Beggary is common in urban areas.
- گدایی در مناطق شهری رایج است.
- The government has implemented programs to address the issue of beggary.
- دولت برنامه‌هایی را برای رسیدگی به موضوع گدایی اجرا کرده است.
suffix
–یی (اسم‌ساز) (فعالیت یا محل کسب‌وکار)
- I went to the laundry.
- به خشک‌شویی رفتم.
- The laundry service at the hotel was convenient.
- خدمات خشک‌شویی در هتل راحت بود.
suffix
عمل، انجام (اسم‌ساز)
- the beggar's entreaty for food
- التماس گدا برای غذا
- The inquiry into the company's finances revealed discrepancies.
- تحقیق در مورد امور مالی شرکت مغایرت‌هایی را نشان داد.
abbreviation
سال
- Last y went by so fast.
- سال گذشته خیلی سریع گذشت.
- The school y is coming to an end.
- سال تحصیلی رو به پایان است.
abbreviation noun
انجمن مسیحی مردان جوان (با Y بزرگ)
- The Y organized a fundraising event for underprivileged youth.
- انجمن مسیحی مردان جوان رویداد جمع‌آوری کمک مالی برای جوانان محروم را ترتیب داد.
- The Y provided scholarships for deserving students.
- انجمن مسیحی مردان جوان برای دانشجویان شایسته بورسیه‌ی تحصیلی ارائه کرد.
abbreviation noun
انجمن مسیحی زنان جوان (با Y بزرگ)
- The Y offers a wide range of programs and activities for young women.
- انجمن مسیحی زنان جوان طیف گسترده‌ای از برنامه‌ها و فعالیت‌ها را برای زنان جوان ارائه می‌دهد.
- I volunteered at the Y because I believe in their mission to empower young women.
- در انجمن مسیحی زنان جوان داوطلب شدم زیرا به مأموریت آن‌ها برای توانمندسازی زنان جوان اعتقاد دارم.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (Y) ایتریم، عنصر ایتریم (نماد شیمیایی عنصر Yttrium)
- Y is a rare earth metal used in superconductors.
- ایتریم یک فلز خاکی کمیاب است که در ابررساناها از آن استفاده می‌شود.
- Y is a transition metal with atomic number 39.
- ایتریم یک فلز واسطه با عدد اتمی ۳۹ است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد y

  1. noun The 25th letter of the Roman alphabet
    Synonyms: yttrium, y, wye, atomic number 39

ارجاع به لغت y

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «y» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/y

لغات نزدیک y

پیشنهاد بهبود معانی