آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۴۰۳

    Y

    waɪ waɪ

    شکل جمع:

    y's

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از شکل جمع ys به‌ جای y's استفاده کرد.

    Y در معنای دهم مخفف لغت year است.

    Y در معنای یازدهم مخفف The Young Men's Christian Association است.

    Y در معنای دوازدهم مخفف The Young Women's Christian Association است.

    معنی y | جمله با y

    noun countable uncountable

    Y,y (بیست‌وپنجمین حرف الفبای انگلیسی)

    My favorite color is yellow, which starts with the letter "y."

    رنگ محبوب من yellow [زرد] است که با حرف y شروع می‌شود.

    The word "yacht" starts with the letter Y.

    لغت yacht با حرف Y شروع می‌شود.

    noun uncountable

    ریاضی ایگرگ (مجهول دوم در جبر)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    If x = 4, then what is the value of y?

    اگر x = 4 است، مقدار ایگرگ چقدر است؟

    The equation can be simplified by replacing y with a known value.

    معادله را می‌توان با جایگزینی ایگرگ با مقدار معلوم ساده کرد.

    noun

    هرچیز به شکل Y

    The shadow of the sign cast a Y on the pavement.

    سایه‌ی تابلو شکل Y را روی پیاده‌رو انداخت.

    She rearranged the Y-shaped cushions on the sofa.

    کوسن‌های Y شکل روی مبل را مرتب کرد.

    suffix

    پر، دارای، خاصیت، ویژگی، حالت (صفت‌ساز)

    The clayey soil was perfect for pottery.

    خاک رسی برای سفالگری عالی بود.

    The muddy trail made it difficult to walk through the forest.

    مسیر گل‌آلود راه رفتن در جنگل را دشوار می‌کرد.

    suffix

    –مانند (صفت‌ساز)

    The cozy, homey atmosphere of the cafe made me feel relaxed.

    فضای دنج و خانه‌مانند کافه باعث شد احساس آرامش کنم.

    homey place

    جای مانندخانه (=خانه‌مانند)

    suffix

    –آلود (صفت‌ساز)

    Her teary eyes reflected the sadness she was feeling.

    چشمان اشک‌آلود او غم و اندوهی که داشت، منعکس می‌کرد.

    The sleepy cat curled up on the windowsill.

    گربه‌ی خواب‌آلود روی طاقچه جمع شد.

    suffix

    –یی (اسم‌ساز)

    Beggary is common in urban areas.

    گدایی در مناطق شهری رایج است.

    The government has implemented programs to address the issue of beggary.

    دولت برنامه‌هایی را برای رسیدگی به موضوع گدایی اجرا کرده است.

    suffix

    –یی (اسم‌ساز) (فعالیت یا محل کسب‌وکار)

    I went to the laundry.

    به خشک‌شویی رفتم.

    The laundry service at the hotel was convenient.

    خدمات خشک‌شویی در هتل راحت بود.

    suffix

    عمل، انجام (اسم‌ساز)

    the beggar's entreaty for food

    التماس گدا برای غذا

    The inquiry into the company's finances revealed discrepancies.

    تحقیق در مورد امور مالی شرکت مغایرت‌هایی را نشان داد.

    abbreviation

    سال

    Last y went by so fast.

    سال گذشته خیلی سریع گذشت.

    The school y is coming to an end.

    سال تحصیلی رو به پایان است.

    abbreviation noun

    انجمن مسیحی مردان جوان (با Y بزرگ)

    The Y organized a fundraising event for underprivileged youth.

    انجمن مسیحی مردان جوان رویداد جمع‌آوری کمک مالی برای جوانان محروم را ترتیب داد.

    The Y provided scholarships for deserving students.

    انجمن مسیحی مردان جوان برای دانشجویان شایسته بورسیه‌ی تحصیلی ارائه کرد.

    abbreviation noun

    انجمن مسیحی زنان جوان (با Y بزرگ)

    The Y offers a wide range of programs and activities for young women.

    انجمن مسیحی زنان جوان طیف گسترده‌ای از برنامه‌ها و فعالیت‌ها را برای زنان جوان ارائه می‌دهد.

    I volunteered at the Y because I believe in their mission to empower young women.

    در انجمن مسیحی زنان جوان داوطلب شدم زیرا به مأموریت آن‌ها برای توانمندسازی زنان جوان اعتقاد دارم.

    symbol uncountable

    شیمی عنصر شیمیایی (Y) ایتریم، عنصر ایتریم (نماد شیمیایی عنصر Yttrium)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    Y is a rare earth metal used in superconductors.

    ایتریم یک فلز خاکی کمیاب است که در ابررساناها از آن استفاده می‌شود.

    Y is a transition metal with atomic number 39.

    ایتریم یک فلز واسطه با عدد اتمی ۳۹ است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد y

    1. noun The 25th letter of the Roman alphabet
      Synonyms:
      wye yttrium atomic number 39

    سوال‌های رایج y

    شکل جمع y چی میشه؟

    شکل جمع y در زبان انگلیسی y's است.

    ارجاع به لغت y

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «y» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/y

    لغات نزدیک y

    • - xylotomy
    • - xyster
    • - y
    • - y chromosome
    • - y-axis
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    hector heinous her crockery herbal here heterograft heritage heredity sprawling bitewing herself his histrionics hockey لذت لندن لخت مات کرلینگ مصلا قوام معجزه‌آسا مغرض ملاط تهوع منصوب موهن اهانت محاوره
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن ابزار تبدیل آدرس
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.