to pour water, to spray water, to sprinkle water, to douse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت بر روی گیاهان آب بریزد.
She decided to pour water on the plants.
ما باید وقتی که خاک خشک است آب بریزیم.
We need to sprinkle water when the soil is dry.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آب ریختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آب ریختن