شکل نوشتاری دیگر این لغت: آبپاش
watering pot, watering can
کودکان نوبتی آبپاش را پر کردند تا به مادرشان کمک کنند.
The children took turns filling the watering pot to help their mother.
استفاده از آبپاش برای نگهداشتن گلها ضروری است.
Using a watering can is essential for keeping flowers.
sprinkler, water sprinkler, water sprayer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آبپاش را روشن کرد تا حیاط پشتی را خنک کند.
He turned on the sprinkler to cool off the backyard.
باغبان آبپاش را تنظیم کرد تا گیاهان را مرطوب نگه دارد.
The gardener set up the water sprayer to keep the plants hydrated.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبپاش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبپاش