refugee, homeless, vagabond, errant, wanderer, vagrant, hobo, evacuee, roving, tramp, wandering, displaced
refugee
homeless
vagabond
errant
wanderer
vagrant
hobo
evacuee
roving
tramp
wandering
displaced
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بین هزاران آواره خوراک تقسیم کردند.
They rationed out food to thousands of refugees.
پس از زلزله بسیاری از مردم آواره شدند.
After the earthquake, many people were left homeless.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آواره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آواره