فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ابرو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • موی بالای چشم
  • فونتیک فارسی

    abroo
  • اسم
    eyebrow
    • - مادر زانو زد و گریه کرد؛ ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.

    • - The mother knelt and cried , but Teymoor did not relent and ordered the execution to proceed.
    • - سنگ به نزدیکی چشمش خورد، درست در زیر ابرو.

    • - The stone hit her near the eye, just below the brow.
    • - (به چیزی) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن

    • - give a hoot about something (or give two hoots about something)
    • - بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، کوکتل را قلپ‌قلپ نوشید.

    • - He quaffed the cocktail without flinching.
  • (ریاضی) آکولاد، آکلاد
  • فونتیک فارسی

    abroo
  • اسم
    brace
    • - ابرو (آکلاد) در ریاضیات

    • - brace in mathematics
    • - "ابرو" (آکلاد) یکی از علامت‌های ریاضی است

    • - "brace" is one of the marks in mathematics
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ابرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ابرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ابرو

لغات نزدیک ابرو

پیشنهاد بهبود معانی