به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

اتو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • اطو
  • فونتیک فارسی

    ootoo
  • اسم
    iron, flatiron, press
    • - لازم است شلوارم را اتو بزنم.

    • - I need to iron my pants.
    • - اتو پیراهن ابریشمی مرا کز داد.

    • - The iron singed my silk shirt.
    • - اتوی بخار

    • - steam iron
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت اتو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اتو

لغات نزدیک اتو

پیشنهاد بهبود معانی