فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

ادغام کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نرکیب کردن

فونتیک فارسی

edghaam kardan
فعل متعدی
to merge, to amalgamate, to combine, to consolidate, to pool, to synthesize, to telescope, to conflate, to integrate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- سعی در ادغام کردن کارخانه‌های دولتی و خصوصی اشتباه بزرگی بود.

- Trying to integrate government-owned and private factories was a big mistake.

- چند مدرسه‌ی کوچک را ادغام کردن

- to consolidate a number of small schools
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ادغام کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ادغام کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ادغام کردن

لغات نزدیک ادغام کردن

پیشنهاد بهبود معانی