آخرین به‌روزرسانی:

ازخودگذشته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فداکار

فونتیک فارسی

azkhodgozashte
صفت

dedicated, self-sacrificing, selfless, greathearted, unselfish, devoted, altruistic

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پدر ازخودگذشته شام خود را به بچه‌هایش داد و گرسنه به بستر رفت.

The selfless father gave his own dinner to his children and went to bed hungry.

پرستار ازخودگذشته عمرش را وقف مراقبت ار بیماران کرد.

The selfless nurse dedicated her life to caring for the sick.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ازخودگذشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ازخودگذشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ازخودگذشته

لغات نزدیک ازخودگذشته

پیشنهاد بهبود معانی