با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ازخودگذشته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • فداکار
  • فونتیک فارسی

    azkhodgozashte
  • صفت
    dedicated, self-sacrificing, selfless, greathearted, unselfish, devoted, altruistic
    • - پدر ازخودگذشته شام خود را به بچه‌هایش داد و گرسنه به بستر رفت.

    • - The selfless father gave his own dinner to his children and went to bed hungry.
    • - پرستار ازخودگذشته عمرش را وقف مراقبت ار بیماران کرد.

    • - The selfless nurse dedicated her life to caring for the sick.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ازخودگذشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ازخودگذشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ازخودگذشته

لغات نزدیک ازخودگذشته

پیشنهاد بهبود معانی