حقوق execution
در مورد مجازات اعدام، او موافق است و من مخالف.
As for the death penalty, he is in favor and I am anti.
قاضی حکم اعدام را به حبس ابد تخفیف داد.
The judge commuted the death sentence to life imprisonment.
آنان بیگناهان زیادی را اعدام کردند.
They executed many innocent people.
راهحل دولت در مقابل نارضایی زندان و اعدام بود.
The government's remedy for discontent was jail and execution.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اعدام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اعدام