granted, dative, given, donated, contributed, awarded donative
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کمکهزینهی تحصیلی اعطایی به من کمک کرد تا شهریهام را پرداخت کنم.
The awarded donative scholarship helped me pay for my tuition.
پول اعطایی از سوی مجلس شورا
parliamentary granted of money
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اعطایی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اعطایی