آخرین به‌روزرسانی:

انجام دادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به انجام رساندن

فونتیک فارسی

anjaam daadan
فعل متعدی

to accomplish, to do, to perform, to carry out, to implement, to fulfill, to execute, to discharge, to consummate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

قول خود را انجام خواهم داد.

I will fulfill my promise.

کارهای بزرگی را انجام دادن

to do great deeds

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آزمایش آزمایشگاهی را انجام دادن

to perform a laboratory experiment

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انجام دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انجام دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انجام دادن

لغات نزدیک انجام دادن

پیشنهاد بهبود معانی