to get (the) first place, to win, to become the first, to gain first place, to come first
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با تلاش سخت، او هدف دارد که در کلاسش اول شود.
With hard work, he aims to become the first in his class.
امیدوارم امسال در مسابقه اول شوم.
I hope to win the race this year.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اول شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اول شدن