to retire, to get retired
to retire
to get retired
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهخاطر بیماری بازنشسته شد.
He retired because of illness.
بهشت کوهستانی که امیدوارم روزی در آن بازنشسته شوم.
The mountain heaven to which I hope to retire someday.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بازنشسته شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشسته شدن