آخرین به‌روزرسانی:

بازنشستگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baazneshastegi /

retirement, pension, outgoing, superannuation

تقاعد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

هنگام بازنشستگی عضویت آن‌ها در اتحادیه خودبه‌خود قطع می‌شود.

Upon retirement, they automatically cease to be union members.

او می‌خواست حقوق ماهیانه‌ی بازنشستگی خود را به یک مبلغ یکجا تبدیل کند.

He wanted to commute his monthly pension salary into a lump sum.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازنشستگی

  1. مترادف:
    تقاعد
    متضاد:
    اشتغال

ارجاع به لغت بازنشستگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازنشستگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشستگی

لغات نزدیک بازنشستگی

پیشنهاد بهبود معانی