retired, superannuated, retd, retiree, pensioner, golden ager
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او قدرت و استقامت پدرش را بهعنوان یک کشتیگیر حرفهای بازنشسته تحسین کرد.
She admired her father's strength and resilience as a retired professional wrestler.
دیری نپایید که در فراموشگاه استادان بازنشسته ناپدید شد.
He soon vanished into the limbo of retired professors.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بازنشسته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشسته