آخرین به‌روزرسانی:

بازنشسته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / baazneshaste /

retired, superannuated, retd, retiree, pensioner, golden ager

فردی که از فعالیت‌های حرفه‌ای خود دست می‌کشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او قدرت و استقامت پدرش را به‌عنوان یک کشتی‌گیر حرفه‌ای بازنشسته تحسین کرد.

She admired her father's strength and resilience as a retired professional wrestler.

دیری نپایید که در فراموشگاه استادان بازنشسته ناپدید شد.

He soon vanished into the limbo of retired professors.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازنشسته

  1. مترادف:
    اسم بازنشست متقاعد وظیفه‌بگیر وظیفه‌خور
    متضاد:
    شاغل موظف

ارجاع به لغت بازنشسته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازنشسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشسته

لغات نزدیک بازنشسته

پیشنهاد بهبود معانی