آخرین به‌روزرسانی:

بازنشسته شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / baazneshaste shodan /

to retire, to get retired

متقاعد شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

به‌خاطر بیماری بازنشسته شد.

He retired because of illness.

بهشت کوهستانی که امیدوارم روزی در آن بازنشسته شوم.

The mountain heaven to which I hope to retire someday.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بازنشسته شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازنشسته شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشسته شدن

لغات نزدیک بازنشسته شدن

پیشنهاد بهبود معانی