retirement, pension, outgoing, superannuation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هنگام بازنشستگی عضویت آنها در اتحادیه خودبهخود قطع میشود.
Upon retirement, they automatically cease to be union members.
او میخواست حقوق ماهیانهی بازنشستگی خود را به یک مبلغ یکجا تبدیل کند.
He wanted to commute his monthly pension salary into a lump sum.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بازنشستگی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنشستگی