به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بخل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خست
  • فونتیک فارسی

    bokhl
  • اسم
    niggardliness, jealousy, stinginess, miserliness, envy, parsimony, meanness
    • - از شدت بخل نه خودش می‌خورد نه می‌گذاشت دیگران بخورند.

    • - Out of extreme miserliness, he neither ate nor did he let others eat.
    • - بخل او نمی‌گذاشت از کوچک‌ترین لذت‌ها در زندگی‌اش بهره‌مند شود.

    • - His miserliness prevented him from enjoying the simple pleasures in life.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بخل

ارجاع به لغت بخل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخل

لغات نزدیک بخل

پیشنهاد بهبود معانی