inelegant, tasteless, having bad taste, crass
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرد بدسلیقه همیشه لباسهای نامتناسب میپوشید.
The man of bad taste always wore mismatched clothes.
همه او را به عنوان یک دختر بدسلیقه میشناختند.
Everyone knew her as the girl of bad taste.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بدسلیقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدسلیقه