حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
electrician
electrician
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برقکار سیمکشی معیوب خانهمان را درست کرد.
The electrician fixed the faulty wiring in our house.
پدرم برقکار ماهری است.
My dad is a skilled electrician.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برقکار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برقکار