highflier, highflyer, highflying, highfalutin, aspiring, highfaluting, ambitious, overreaching, high-flown
highflier
highflyer
highflying
highfalutin
aspiring
highfaluting
ambitious
overreaching
high-flown
نویسندگان بلندپرواز
aspiring writers
من واقعاً معتقدم که او بلندپرواز است.
I really believe he's overreaching.
highflying
highflying
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پرندهی بلندپرواز بهسمت پایین رفت تا طعمهی خود را از زمین برباید.
The highflying bird swooped down to snatch its prey from the ground.
پهپاد بلندپرواز
The highflying drone
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بلندپرواز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلندپرواز