آخرین به‌روزرسانی:

بی‌حوصله به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناشکیبا، بی‌صبر

فونتیک فارسی

bihõsele
صفت

impatient, bored, moody, spiritless, languid, listless

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

شاگرد بی‌حوصله در طول سخنرانی مدام ساعتش را نگاه می‌کرد.

The impatient student kept checking his watch during the lecture.

هوای گرم و شرجی همه را بی‌حوصله و کسل می‌کرد.

The hot and humid weather made everyone feel listless and lethargic.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌حوصله

  1. مترادف:
    تنگ‌حوصله شتابزده کم‌حوصله ناحمول ناشکیبا ناصبور بی‌صبر بی‌طاقت
    متضاد:
    پرحوصله باحوصله

ارجاع به لغت بی‌حوصله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌حوصله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌حوصله

لغات نزدیک بی‌حوصله

پیشنهاد بهبود معانی