being watched, under surveillance
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مظنون به مدت چند هفته تحتنظر پلیس بود.
The suspect was under surveillance by the police for several weeks.
کودکان در بیرون بازی کردند؛ بیخبر از اینکه همسایهها آنها را تحتنظر دارند.
The children played outside, unaware of being watched by the neighbors.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تحتنظر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تحتنظر