cheerer, encourager, fan
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رویکرد تشویقکنندهی معلم در تدریس به دانشآموزان کمک کرد که باانگیزه باشند.
The teacher's encourager approach to teaching helped her students feel motivated.
روحیهی تشویقکنندهی او مسری بود.
Her encourager spirit was contagious.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تشویقکننده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشویقکننده