به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تعلیق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بلاتکلیفی
  • فونتیک فارسی

    ta'ligh
  • اسم
    suspension, abeyance, suspense, stay, contingency on (or upon)
    • - آن قانون سال‌هاست که به حال تعلیق در آمده است.

    • - That law has been in abeyance for many years.
    • - پروژه تا اطلاع ثانوی به تعلیق درآمده بود.

    • - The project was held in abeyance until a later date.
  • ذرات معلق جامد در مایع
  • فونتیک فارسی

    ta'ligh
  • اسم
    شیمی suspension
    • - استفاده از تعلیق در تحلیل شیمیایی می‌تواند به جداسازی و تشخیص اجزای مختلف یک ترکیب کمک کند.

    • - The use of a suspension in chemical analysis can help to separate and identify different components within a mixture.
    • - پایایی تعلیق

    • - stability of a suspension
  • آویختگی، آویزش
  • فونتیک فارسی

    ta'ligh
  • اسم
    hanging, pendency, the state of being suspended or in suspension
    • - تعلیق پرده‌ها به اتاق حالت دنجی داده بود.

    • - The hanging of the curtains gave the room a cozy feel.
    • - تعلیق اثر هنری در نمایشگاه چندین ساعت طول کشید.

    • - The hanging of the artwork in the gallery took several hours.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تعلیق

ارجاع به لغت تعلیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعلیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعلیق

لغات نزدیک تعلیق

پیشنهاد بهبود معانی