آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

آویختن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / aavikhtan /

to hang, to swing, to swag, to dangle, to be suspended, to overhang

to hang

to swing

to swag

to dangle

to be suspended

to overhang

آویزان شدن

گوشواره‌هایش هنگام چرخاندن سر آویخته می‌شوند.

Her earrings swing as she turns her head.

لامپ از سقف آویخته خواهد شد.

The lamp will be suspended from the ceiling.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / aavikhtan /

to hang, to swing, to suspend, to overhang, to dangle

to hang

to swing

to suspend

to overhang

to dangle

آویزان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او نقاشی را روی دیوار آویخت.

He suspended the painting on the wall.

او کلیدهایش را روی قلاب نزدیک در آویخت.

She hung her keys on the hook near the door.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آویختن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
دارزدن مصلوب کردن
مترادف:
چنگ زدن متشبث‌شدن متوسل شدن
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت آویختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آویختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آویختن

لغات نزدیک آویختن

پیشنهاد بهبود معانی