تفریح به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تفرج، خوشی، سرگرمی

فونتیک فارسی

tafrih
اسم
recreation, fun, diversion, delectation, amusement, pastime, enjoyment, relaxation, entertainment, disport, sport, pleasure

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- برای تفریح به سینما می‌روم.

- For recreation I go to movies.

- یگانه تفریح او خواندن کتاب است.

- Her only relaxation is reading books.
رهایی فکری
escape
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تفریح

ارجاع به لغت تفریح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تفریح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تفریح

پیشنهاد بهبود معانی