فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تفریح به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تفرج، خوشی، سرگرمی
  • فونتیک فارسی

    tafrih
  • اسم
    recreation, fun, diversion, delectation, amusement, pastime, enjoyment, relaxation, entertainment, disport, sport, pleasure
    • - برای تفریح به سینما می‌روم.

    • - For recreation I go to movies.
    • - یگانه تفریح او خواندن کتاب است.

    • - Her only relaxation is reading books.
  • رهایی فکری
  • escape
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تفریح

ارجاع به لغت تفریح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تفریح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تفریح

پیشنهاد بهبود معانی