آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴

    بازی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / baazi /

    play, game, sport, bout, match

    play

    game

    sport

    bout

    match

    فعالیت تفریحی

    بازی‌های کودکان

    children plays

    والیبال بازی مهیجی است.

    Volleyball is an exciting game.

    اسم
    فونتیک فارسی / baazi /

    performance, acting, play, enactment, impersonation

    performance

    acting

    play

    enactment

    impersonation

    ایفای نقش در نمایش و غیره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    بازی او در این فیلم معرکه است.

    Her performance in this film is excellent.

    بازی او در نمایش واقعاً باورنکردنی بود و تماشاچیان او را ایستاده تشویق کردند.

    His acting in the play was truly incredible and earned him a standing ovation.

    اسم
    فونتیک فارسی / baazi /

    gambling, gaming

    gambling

    gaming

    قمار

    برخی افراد معتقدند بازی نوعی سرگرمی است.

    Some people believe that gambling is a form of entertainment.

    آن‌ها از صبح تاحالا پای بازی‌اند.

    They have been gambling since this morning.

    اسم
    فونتیک فارسی / baazi /

    slackness, looseness, not being taut or tight, flappiness

    slackness

    looseness

    not being taut or tight

    flappiness

    تکان بخشی از دستگاه در محل خودش

    بازی طناب

    the looseness of the rope

    بازی قلاده‌ی سگ

    the looseness of the dog's collar

    اسم
    فونتیک فارسی / baazi /

    مجازی trick, gambit, machination, finesse, stratagem, ploy

    trick

    gambit

    machination

    finesse

    stratagem

    ploy

    حیله، نیرنگ

    این هم یکی دیگر از بازی‌های آن آدم شیاد است.

    This too is another one of that charlatan's ploys.

    تصمیم شرکت برای ارائه‌ی تخفیف یک بازی بازاریابی برای جذب مشتریان بیشتر بود.

    The company's decision to offer a discount was a marketing ploy to attract more customers.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بازی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    لعب ملاعبه ملعبه
    متضاد:
    جدی
    مترادف:
    تفریح تفنن
    مترادف:
    قمار گنجفه
    مترادف:
    ورزش
    مترادف:
    فریب حیله نیرنگ

    سوال‌های رایج بازی

    بازی به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بازی» در زبان انگلیسی به game ترجمه می‌شود.

    بازی یکی از اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین شکل‌های تعامل انسان با محیط اطراف است. از دوران کودکی تا بزرگسالی، بازی بخشی جدانشدنی از رشد، یادگیری و حتی تفریح به شمار می‌رود. بازی‌ها می‌توانند فیزیکی باشند، مانند دویدن، قایم‌موشک یا فوتبال، یا ذهنی، مثل پازل، شطرنج، و بازی‌های تخته‌ای. در دنیای امروز، بازی‌های دیجیتال و ویدیویی هم بخش بزرگی از این جهان را به خود اختصاص داده‌اند و صنعت بازی‌سازی به یکی از پررونق‌ترین صنایع جهان تبدیل شده است.

    نقش بازی در زندگی فراتر از سرگرمی است. برای کودکان، بازی راهی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی، حل مسئله، خلاقیت و ارتباط است. در بزرگسالان، بازی می‌تواند وسیله‌ای برای کاهش استرس، تقویت تمرکز، یا حتی یک رقابت حرفه‌ای باشد. بازی‌ها با قوانین مشخص، اهداف تعریف‌شده، و اغلب عنصری از چالش و رقابت همراه هستند. این ساختار به افراد اجازه می‌دهد در محیطی کنترل‌شده و ایمن، تجربه، آزمون و حتی شکست را تمرین کنند.

    از منظر فرهنگی، بازی‌ها آینه‌ی جوامع هستند. بازی‌های سنتی هر منطقه، بازتابی از تاریخ، ارزش‌ها و باورهای آن فرهنگ‌اند. مثلاً بازی‌های بومی ایرانی مثل "وسطی" یا "هفت‌سنگ" نه تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه حاوی پیام‌هایی درباره‌ی همکاری، چابکی، یا قدرت تصمیم‌گیری هستند. امروزه، بازی‌های گروهی و رقابتی، چه به شکل حضوری و چه آنلاین، به انسان‌ها امکان می‌دهند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مرزهای جغرافیایی را پشت سر بگذارند و تجربه‌ای مشترک خلق کنند.

    در روانشناسی نیز بازی جایگاه مهمی دارد. نظریه‌پردازانی مانند ژان پیاژه یا اریک اریکسون بر این باورند که بازی برای رشد شناختی و اجتماعی کودکان حیاتی است. حتی در درمان‌های روان‌شناختی از تکنیک‌هایی مثل بازی‌درمانی برای کمک به بیان احساسات و درمان زخم‌های روحی استفاده می‌شود.

    بازی نه تنها یک فعالیت تفننی، بلکه ابزاری بنیادین برای شناخت بهتر خود و دنیای پیرامون است.

    ارجاع به لغت بازی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازی

    لغات نزدیک بازی

    • - بازه‌ی زمانی
    • - بازهم
    • - بازی
    • - بازی اول
    • - بازی با توپ
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.